زمان تقریبی مطالعه: 10 دقیقه
 

کیفر ساحران (قرآن)





در آیات قرآن به کیفر ساحران ایمان‌آورنده به خدای موسی علیه‌السلام اشاره شده است.


۱ - قطع دست و پا



قطع يك دست و يك پا در جهت خلاف يكديگر و به شاخه‌هاى نخل آويخته شدن، از كيفرهاى تعيين شده فرعون براى ساحران مؤمن:
۱. «وَ أُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ‌ قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ‌ رَبِّ مُوسى‌ وَ هارُونَ‌ قالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّ هذا لَمَكْرٌ مَكَرْتُمُوهُ فِي الْمَدِينَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْها أَهْلَها فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ‌ لَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ؛و ساحران بى‌اختيار به سجده افتادند.و گفتند: «ما به پروردگار جهانيان ايمان آورديم. همان پروردگار موسی و هارون. فرعون گفت: آيا پيش از آن‌كه به شما اجازه دهم، به او ايمان آورديد؟! حتماً اين نيرنگ و توطئه‌اى است كه در اين شهر و ديار به كار گرفته‌ايد، تا اهلش را از آن بيرون كنيد؛ ولى بزودى نتيجه كار خود را خواهيد دانست! سوگند مى‌خورم كه دستهاو پاهاى شما را بطور مخالف يكى از راست و ديگرى از چپ قطع مى‌كنم؛ سپس همگى را به دار مى‌آويزم!»»
۲. «فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّداً قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هارُونَ وَ مُوسى‌ قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَ لَتَعْلَمُنَّ أَيُّنا أَشَدُّ عَذاباً وَ أَبْقى‌؛ موسى عصاى خود را افكند، و آنچه را آنها ساخته بودند بلعيد. ساحران به سجده افتادند و گفتند: ما به پروردگار هارون و موسى ايمان آورديم. فرعون گفت: پيش از آن‌كه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد؟! به طور مسلم او بزرگ شماست كه به شما سحر آموخته است؛ به يقين دستها و پاهايتان را بطور مخالف قطع مى‌كنم؛ و شما را از تنه‌هاى نخل به دار مى‌آويزم؛ و خواهيد دانست مجازات كدام يك از ما شديدتر و پايدارتر است!»
۳. «فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ ساجِدِينَ‌ قالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعالَمِينَ‌ رَبِّ مُوسى‌ وَ هارُونَ‌ قالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ فَلَسَوْفَ تَعْلَمُونَ لَأُقَطِّعَنَ‌ أَيْدِيَكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلافٍ وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ أَجْمَعِينَ؛در اين هنگام همه ساحران به سجده افتادند. گفتند: ما به پروردگار جهانيان ايمان آورديم، پروردگار موسى و هارون. فرعون گفت: آيا پيش از اين‌كه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد؟! به يقين او بزرگ و استاد شماست كه به شما سحر آموخته و اين يك توطئه است)؛ امّا بزودى خواهيد دانست! دستها و پاهاى شما را بعكس يكديگر دست راست با پاى چپ يا به عكس قطع مى‌كنم، و همه شما را به دار مى‌آويزم!»

۲ - دیدگاه فقهی امام خمینی



سحر و احکام مربوط به آن در فقه نیز مورد بحث‌وبررسی قرار گرفته است. نظرات فقهی امام خمینی درباره عمل به سحر، یادگرفتن و یاددادن و مجازات به‌کاربستن آن در کتاب‌های فقهی ایشان مانند تحریرالوسیله و استفتائات بیان شده است.

۲.۱ - تعریف سحر


امام خمینی در تحریرالوسیله درباره تعریف سحر می‌نویسد: «المراد به ما یعمل من کتابة او تکلّم او دخنة او تصویر او نفث او عقد ونحو ذلک یؤثّر فی بدن المسحور او قلبه او عقله، فیؤثّر فی احضاره او انامته او اغمائه او تحبیبه او تبغیضه ونحو ذلک.» منظور از جادوگری آن است که با نوشتن یا سخن‌گفتن یا دود نمودن یا با تصویر یا دمیدن یا گره‌زدن و مانند این‌ها انجام می‌گیرد که در بدن شخص سحر شده یا قلب او یا عقل او اثر می‌کند، پس در احضار او یا خواب کردن یا بیهوش کردن یا به دوستی و یا دشمنی واداشتن او و مانند این‌ها تاثیر می‌نماید.

۲.۲ - حکم عمل به سحر و یاد گرفتن و یاد دادن آن


امام خمینی در تحریرالوسیله می‌نویسد: «عمل السحر وتعلیمه وتعلّمه و التکسّب به حرام‌.» جادو کردن و یاددادن و یادگرفتن و کسب کردن با آن، حرام می‌باشد. البته «رجوع به ساحر برای ابطال سحر مانع ندارد، ولی تنها احتمال، موجب جواز رجوع به ساحر نیست.» او «گر حفظ نفس یا واجب دیگری بر آن موقوف باشد با ملاحظه اهمیت واجب دیگر مانع ندارد.» بنابراین انسان در امور زندگی و حل مشکلات «به سحر و جادو نمی‌تواند متوسل شود.» و اگر سحر را به جهت باطل نمودن مدعی نبوت یاد بگیرد اشکالی ندارد، بلکه چه‌بسا واجب باشد.

۲.۳ - اموری که به سحر ملحق می‌شود


به خدمت گرفتن فرشتگان و حاضر کردن جن و تسخیر آن‌ها و احضار ارواح و تسخیرشان و امثال این‌ها به جادوگری ملحق است. بلکه «شعبده» به آن ملحق می‌شود یا قسمی از آن است؛ و آن عبارت است از اینکه به سبب‌ حرکت سریع، غیرواقع را واقع نشان دهد.
و همچنین است «کهانت»؛ و آن عبارت است از اینکه خبر بدهد از آنچه در آینده واقع می‌شود، به اعتقاد اینکه بعضی از جن‌ها خبر آن را به او القاء می‌کنند، یا به‌زعم اینکه امور را با مقدمات و اسبابی که با آن بر زمان وقوع آن‌ها استدلال می‌کند می‌داند.
و همچنین است «قیافه‌شناسی»؛ و آن عبارت است از اینکه با نشانه‌های خاصی استناد کند در اینکه بعضی از مردم را به بعضی دیگر ملحق نماید و بعضی را از بعضی دیگر سلب کند؛ بر خلاف آنچه که شارع مقدس آن را میزان ملحق شدن و نشدن قرار داده است که عبارت از بودن و نبودن فراش است.
و همچنین است «تنجیم»؛ و آن عبارت است از خبردادن یقینی و جزمی از حوادث جهان هستی، از ارزانی و گرانی و کم‌حاصلی و پرحاصلی و زیادی باران و کمی آن و غیر این‌ها از خیر و شر و نفع و ضرر به استناد حرکات فلکی و نظرات ستاره‌شناسی و اتصالات کوکبی و معتقد باشد که این امور فلکی در این عالم به طور مستقل یا با شرکت با خداوند - که بالاتر است از آنچه ظالمین می‌گویند - مؤثر می‌باشند، نه (اعتقاد به) هر تاثیری - ولو (اعتقاد) به اینکه خدای متعال آن اثر را به آن‌ها عطا کرده باشد - درصورتی‌که (این اعتقاد) از روی دلیل قطعی باشد (که در این صورت اشکال ندارد). و خبردادن به گرفتن خورشید و ماه و به اول هر ماه و به نزدیکی کواکب و جداشدن آن‌ها، درصورتی‌که از روی اصول و قواعد درستی ناشی باشد، جزء تنجیم حرام نیست. و اشتباهی که احیاناً از آن‌ها واقع می‌شود، مانند سایر علوم، از خطای در حساب و به‌کارگیری قواعد، سرچشمه می‌گیرد.

۲.۴ - مجازات ساحر


کسی که عمل به سحر نماید اگر مسلمان باشد کشته می‌شود؛ و اگر کافر باشد، تادیب می‌شود.

۲.۵ - راه‌های اثبات سحر


سحر با اقرار ثابت می‌شود و احوط (وجوبی) آن است که دو مرتبه اقرار نماید و با بیّنه هم ثابت می‌شود.

۲.۶ - قتل عمد بودن کشتن به سببیت سحر


اگر او را سحر کند پس کشته شود و سببیّت سحر او برای قتل معلوم باشد این عمد است درصورتی‌که با این کار، قصد قتل او را کرده باشد وگرنه عمد نیست، بلکه شبه‌عمد می‌باشد؛ و بین قول به اینکه سحر واقعیّت دارد یا نه فرقی نیست. و اگر مثل این‌گونه سحر نوعاً کشنده است عمد می‌باشد ولو اینکه قصد قتل را با آن نداشته باشد.

۲.۷ - دیه زوال عقل به‌واسطه سحر


در آن (زوال عقل) دیه کامل می‌باشد. و در نقصان آن ارش است. و در زایل شدن و نقصان آن، قصاص نیست. در زایل شدن یا نقصان عقل، بین اینکه سبب در آن‌ها، زدن بر سر او باشد یا بر غیر آن و بین غیر آن از اسباب، فرقی نیست. پس اگر او را در وحشت بیندازد تا عقلش زایل شود بر او دیه کامل است. و همچنین است اگر او را سحر نماید.

۳ - پانویس


 
۱. اعراف/سوره۷، آیات۱۲۰-۱۲۴.    
۲. طه/سوره۲۰، آیه۷۰.    
۳. طه/سوره۲۰، آیه۷۱.    
۴. شعراء/سوره۲۶، آیات۴۶- ۴۹.    
۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۵۲۹، کتاب المکاسب و المتاجر، مسالة۱۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۵۲۹، کتاب المکاسب و المتاجر، مسالة۱۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۷. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۶، استفتائات امام خمینی، ج۵، ص۶۱۳، سؤال۶۸۱۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۸. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۶، استفتائات امام خمینی، ج۵، ص۶۱۱، سؤال۶۸۱۳، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۹. موسوعة الامام الخمینی، ج۳۶، استفتائات امام خمینی، ج۵، ص۶۱۴، سؤال۶۸۱۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۰. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۱۰، کتاب الحدود، الفصل الثالث فی حد القذف، فروع، الثالث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۱. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۲، تحریرالوسیلة، ج۱، ص۵۲۹، کتاب المکاسب و المتاجر، مسالة۱۶، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۲. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۱۰، کتاب الحدود، الفصل الثالث فی حد القذف، فروع، الثالث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۳. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۱۰، کتاب الحدود، الفصل الثالث فی حد القذف، فروع، الثالث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۴. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۵۴۶، کتاب القصاص، القسم الاول فی قصاص النفس، القول فی الموجب، مسالة۱۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۵. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۶۲۷، کتاب الدیات، المقصد الثانی فی الجنایة علی المنافع، الاول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    
۱۶. موسوعة الامام الخمینی، ج۲۳، تحریرالوسیلة، ج۲، ص۶۲۷، کتاب الدیات، المقصد الثانی فی الجنایة علی المنافع، الاول، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۹۹ ه ش.    


۴ - منبع



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۲۴، ص۴۱۸، برگرفته از مقاله «کیفر ساحران».    
ساعدی، محمد، (مدرس حوزه و پژوهشگر)    ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی    






آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.